ضرب المثل چيست ؟
ضرب المثل ،سخن كوتاه و مشهوري است كه به قصه اي عبرت آميز يا گفتاري نكته آموز اشاره مي كند و جاي توضيح بيشتر را مي گيرد .
كلمه” مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ متل ” است . وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند . البته ضرب المثل يك تركيب عربي است به معناي مثل زدن .
در همه زبانهاي دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .
هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد . و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .
مثل ها چند نوعند ؟
- عبارت مثل گاهي كوتاه است و در دو يا سه كلمه خلاصه مي شود مانند (فيل و فنجان ) كه مي فهماند دو چيز از جهت كوچكي وبزرگي با هم تناسب ندارند . اين مثل در اصل داراي 5 كلمه بوده ( آب دادن فيل با فنجان ) ولي معمولا با همان دو كلمه به اصل مثل اشاره ميكند .
- عبارت مثل گاهي دراز است مانند ( آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار را مي كنند ولي ارزش آنها وقت گرو گذاشتن معلوم مي شود ) چون لولهنگ از سفال ساخته شده ارزشش از آفتابه كه از مس است كمتر است .
- مثل گاه يك عبارت ساده است و گاه يك خط شعر
( شتر در خواب بيند پنبه دانه گهي لپ اپ خورد گه دانه دانه )
مثل ها از كجا مي آيند ؟
- بعضي از مثلها حاصل پندهاي دانايان يا پيشوايان مذهبي يا تجربه هاي زندگي مردم است . اينگونه مثل ها را حكمت مي نامند .
- بعضي گفتار اشخاص نامدار تاريخي يا عادي بوده كه در موقع خاصي خيلي بجا و مناسب بوده و از بس به ذوق ديگران خوش آمده مشهور شده است .
- بسياري از مثل ها نتيجه داستاني است ، خواه حقيقي يا افسانه اي باشد . در حالي كه مردم از داستان اصلي آن ممكنست بي خبر باشند و يا ممكنست در هر شهري به صورتي نقل شود .
- بعضي از مثلها از يك قطعه شعر معروف گرفته شده است مانند، ( از ماست كه بر ماست )كه از شعر معروف ناصر خسرو گرفته شده است .
مثل هاي منظوم گاه ساخته و پرداخته شاعر است و گاهي از مثل هاي ساده گرفته شده و در شعر زيبا و مناسبي جا افتاده و جانشين مثل قديمتر شده است .
مثل چه فايده دارد ؟
- دانشمندان تاريخ و جامعه شناس در بررسي روحيات و اخلاق گذشتگان از مثل هاي جاري هر محلي استفاده مي كنند .
- دانستن مثل ها گفتن و نوشتن را آسان مي كند . چون اين جمله ها كوتاه و زيباست و بر دل مينشيند و گفتگوي دراز را كوتاه مي كند و اگر در جاي خود استفاده شود اثر حرف بيشتر مي شود .
توجه : درست به كار بردن مثل هم خودش يك هنر است . اگر در جاي نامناسب گفته شود و يا با موضوعي كه در ميان است مطابق نباشد ممكنست صورت متلك به خود گيرد .
اين مطالب خلاصه اي از نوشته هاي مهدي آذريزدي 11/11/46 از كتاب قصه هاي تازه از كتابهاي كهن ـ انتشارات اشرفي است .
به چندنمونه ازضرب المثلها وداستان پدايش آنها توجه نماييد:
دعواسرلحاف ملابود
در يك شب زمستاني سرد ، ملا در رختخواش خوابيده بود كه يكباره صداي غوغا از كوچه بلند شد . زن ملا به او گفت كه بيرون برود و ببيند كه چه خبر است . ملا گفت : به ما چه ، بگير بخواب. زنش گفت : يعني چه كه به ما چه ؟ پس همسايگي به چه درد مي خورد . سرو صدا ادامه يافت و ملا كه مي دانست بگو مگو كردن با زنش فايده اي ندارد . با بي ميلي لحاف را روي خودش انداخت و به كوچه رفت . | |
گويا دزدي به خانه يكي از همسايه ها رفته بود ولي صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود كه چيزي بردارد. دزد در كوچه قايم شده بود همين كه ديد كم كم همسايه ها به خانه اشان برگشتند و كوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پيش خود فكر كرد كه از هيچي بهتر است . بطرف ملا دويد ، لحافش را كشيد و به سرعت دويد و در تاريكي گم شد. وقتي ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسيد : چه خبر بود ؟ ملا جواب داد : هيچي ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد كه لحافي كه ملا رويش انداخته بود ديگر نيست . اين ضرب المثل را هنگامي استفاده مي شود كه فردي در دعوائي كه به او مربوط نبوده ضرر ديده يا در يك دعواي ساختگي مالي را از دست داده است . |
بادآورده
در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد . مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند . هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد ، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند ،گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد . | |
اينكار را هم كردند . ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند ، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد . ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند .
خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد .
از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود ، آنرا بادآورده مي گويند . |
نویسنده :hesami|ديگر... | ارسال نظر: 0 |